دخترکانی لاغر با صورتهایی که دیگر نشانی از تازگی و طراوت یک دختر جوان در آنها نیست، دخترانی که از شدت لاغری به انواع بیماریها و ضعفهای جسمی مبتلا شدهاند اما باز هم وقتی میخواهند چیزی بخورند به مقدار کالری موجود در آن فکر میکنند. شاید شما هم دور برتان از این آدمها باشد. شاید شما هم از اینکه آنها با وجود لاغری مفرط باز هم از خوردن ابا دارند تعجب کرده باشید.
بهتر است بدانید بسیاری از این افراد دانسته یا ندانسته به یک بیماری روانی مبتلا شدهاند که تا کنون بسیاری را به کام مرگ فرستاده است. بیماری که از کشورهای غربی و به اصطلاح متمدن شروع شده و شیوع رو به فزونی آن در کشورهایی مثل کشور ما موجب بروز نگرانیهایی بین صاحب نظران علوم اجتماعی شده است.
نام این بیماری که نمیتوان آن را صرفا یک بیماری روانی نامید بلکه باید نام یک معضل اجتماعی را هم یدک بکشد آنورکسیا یا بی اشتهایی روانی است. شواهد نشان میدهد این بیماری که امروزه آن را بیماری سالنهای مد هم مینامند برای اولین بار در سال 1873 توسط چارلز لسگ در کتاب تاریخچه آنورکسیا ثبت شد. کتاب او مراحل رشد این بیماری در دختران فرانسوی را توضیح میدهد. وی در کتابش خاطر نشان میکند این بیماری اغلب دختران بین سنین 15 تا 20 ساله را درگیر میکند.
درواقع سالنهای مد و سیاستمداران حوزه پوشاک غربی با استفاده از مدلهایی از کشورهای جهان سوم و وادار کردن آنها به پیروی از سایزبندی خودشان آنها را تا حد مرگ لاغر میکنند. با اینکار نه تنها همان دختران در معرض آسیبهای روانی و به تبع صدمات جسمی قرار میگیرند بلکه کسانی که در کشورهای دیگر با نشستن پای ماهوارهها آنها را الگوی خود قرار میدهند هم از این آسیب در امان نیستند
این بیماری زمانی بر سر زبانها افتاد که خواننده معروفی به نام کارن کارپنتر در سال 1983 در اثر این بیماری درگذشت و باعث شد این بیماری رسانه ای شود. پس از مرگ وی پزشکان تحقیقاتشان را در این زمینه افزایش دادند و مشخص شد تعداد بازیگران و چهرههای معروف مبتلا به این بیماری بسیارزیاد است؛ لذا پزشکان سعی در درمان و تشخیص این بیماری کردند.
متاسفانه تصمیم به لاغر بودن به زنان این دوران محدود نمیشود، تاریخ آنورکسیا به عصر ویکتوریا باز میگردد. دختران آن زمان نیز از لحاظ فرهنگی احساس میکردند هر چه لاغرتر باشند جذابترند. (دقیقا همین تفکر در قرن 21 نیز با شدت و فراگیری بیشتر وجود دارد)
اولین عکس منتشر شده از یک مبتلا به این بیماری متعلق به دختری بود که در سال 1932 عکسش در مجله نیوانگلند چاپ شد. تاریخچه این بیماری حاکی از آن است که دلیل اصلی ابتلا به این بیماری ریشه فرهنگی دارد.
دانشمندان هنگامی دریافتند که این بیماری صرفا جنبه پزشکی ندارد که فهمیدند غالبا دخترانی به آن مبتلا میشوند که از لحاظ اجتماعی، شغلی و تلقین اطرافیان بیشتر در معرض تلاش برای لاغری هستند.
درواقع سالنهای مد و سیاستمداران حوزه پوشاک غربی با استفاده از مدلهایی از کشورهای جهان سوم و وادار کردن آنها به پیروی از سایزبندی خودشان آنها را تا حد مرگ لاغر میکنند. با اینکار نه تنها همان دختران در معرض آسیبهای روانی و به تبع صدمات جسمی قرار میگیرند بلکه کسانی که در کشورهای دیگر با نشستن پای ماهوارهها آنها را الگوی خود قرار میدهند هم از این آسیب در امان نیستند. کار تا جایی پیشرفت میکند که بر لباسهایی که در بازار کشورهای در حال توسعه ارائه میشود هم تاثیر میگذارد و امروزه شاهد آن هستیم که برای دخترانی که اندامی بسیار لاغر دارند لباسهایی مناسبتر پیدا میشود تا کسانی که از اندامی متوسط یا درشت برخوردارند.
سیاست مداران و اصحاب رسانهها از طرفی برای جوانان این مرز و بوم الگو سازی کرده و آنها را تشویق میکنند با بازیگران و مدلهای آنها رقابت کنند و از طرفی ابزار این رقابت را هم در اختیار آنها قرار میدهند. در واقع آنها با این کار از هر جهت منافع خودشان را تأمین کردهاند
دکتر رضا میرسپاسی رئیس انجمن روانپزشکان میگوید: «رفتاراین بیماران کاملا باخواسته خود فرد اتفاق میفتد، به نحوی که فرد بیمار دوست دارد وزن خود را از دست بدهد، دل مشغولی بارزی نسبت به افزایش وزن و غذا دارد و معمولا ترس از افزایش وزن باعث میشود تا روشهای خاصی را برای عدم مصرف غذا انتخاب کند همچنین اختلال بد انگاری از بدن خود از دیگر ویژگیهای این بیماری است.»
از نظر بررسیهای همه گیرشناسی در کتب مرجع، این بیماری بیشتر در خانمها به ویژه دختران دیده میشود که گاهی این آمار 10 تا 20 درصد بیشتر از آقایان مشاهده شده است.
این بیماری از نظر سنی در بین دختران 14 تا 18 ساله بیشتر شایع است. در شواهد مشخص شده است درصد نسبتا بالایی یعنی نیم تا یک درصد دختران به این بیماری مبتلا هستند.
در واقع در کشورهای غربی مشاغلی از جمله مدل بودن و تبلیغات وسیع وجود دارد که مورد تایید آنها بوده و لاغری را به همراه دارد. در کشور ما هم در برخی از افراد تاثیر شرایط ارتباطات تصویری و شنیداری و اینترنت باعث ایجاد این باورشده و موجب توجه ویژه به لاغری شده است.
نکته قابل توجه این است که با کمی دقت در برنامه های ماهواره ای به ویژه تبلیغات بازرگانی این رسانهها درمی یابیم که حجم بسیار بالایی از این تبلیغات را ترویج انواع و اقسام دستگاهها و قرصهای لاغری تشکیل داده است. با علم به این موضوع میتوان حدس زد که سیاست مداران و اصحاب رسانهها از طرفی برای جوانان این مرز و بوم الگو سازی کرده و آنها را تشویق میکنند با بازیگران و مدلهای آنها رقابت کنند و از طرفی ابزار این رقابت را هم در اختیار آنها قرار میدهند. در واقع آنها با این کار از هر جهت منافع خودشان را تأمین کردهاند.
بسیاری از جامعهشناسان با معضل خواندن فراگیری این بیماری در سطح جامعه اعتقاد دارند شیوع علاقه مفرط به لاغری از دو جهت آسیب زا خواهد بود یکی اینکه با پایین آوردن اعتماد به نفس جوانان باعث میشود انها همیشه در مقام مقایسه خود با مدلهای غربی، خود را پایینتر از آنان ببینند و همواره با اعتماد به نفسی پایین درباره اندام خود قضاوت کنند و دیگر اینکه با مشغول نگه داشتن ذهن آنها به این موضوع انها را از پرداختن به مسائل مهمتر بازدارند. در واقع کسانی که در سنی هستند که باید به رشد اجتماعی و پیشرفت در زمینه علوم بپردازند به این فکر میکنند که چقدر از دوست خود و فلان مدل آمریکایی چاقتر هستند. غافل از اینکه این مدلها پشت بخند بزرگ و تصنعیشان به دوربین، با بیماری مهلک و انواع مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکنند.
جالب است بدانید کشور آمریکا با داشتن چاقترین مردم جهان سالها است در اولین رتبه داشتن مردمی با اضافه وزن زیاد جا خوش کرده است، به راستی این کشور با ساختن برنامههایی که لاغری هرچه بیشتر را تبلیغ میکنند برای کشور های دیگر به دنبال چیست!؟
تبیان